عشق جاودانه

افسوس آرزویت کرده بودم   در آسمان تاریک شب نشانــت کرده بودم

افسوس قد کشیده بودم    بین ستاره ها در آسمان رهایت کرده بودم

افسونِ چشمت که شده بودم    رخت را روی خاطرم کشیده بودم

افسونِ حدیـثت که شده بودم     تقدیر را روی قلـبم بافـــته بـودم

در کوچه های بی کسی    دست هایت را گم کرده بودم

چشم هایم را سخت بسته بودم    امیدم را باختـه بودم

در نوجوانی می خواستمت تا نمیرم از غم بی هم زبانی

سوخت جانم از بحر رفیق دوست داشتنی که یادم بماند زهر نامهربانی

چه خانه ها شد ویران در دلم تا قدر بدانم غم را همچون گوهری

آباد نشود این ویرانه تا که نپوسد غم  این عشق جاودانه

 

نویسنده : #جلال_ژاله


شعر های جدید کرده ,جاودانه ,کرده بودم ,بودم افسونِ ,کشیده بودم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تجارت فاركس بورس بازار روز مرگی های توت فرنگی جلوه ی نور تازه ها ارغوان مقاله داستان اس ام اس عکس اینجا فرشته ها هم غمگینند کتابخانه رضوان دودانگه بزرگ الان بخر تحویل بگیر